به گزارش روابط عمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، نشست «رسانهها
و سرمایه اجتماعی در ایران»، سهشنبه29 آذر 1401 با حضور رضا صفری شالی (دانشیار گروه
جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) و آقای
اسماعیل نوده فراهانی (پژوهشگر علوم اجتماعی
در سالن شهدای رسانه دفتر مطالعات و
برنامهریزی رسانهها برگزار شد.
·
سرمایه اجتماعی
تسهیلگر ارتباطات در جامعه
در ابتدای این نشست زهره جوادیه به عنوان دبیر این نشست ضمن تشکر از محمد
آقاسی (مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها) و سلام و خوشآمدگویی به همه
شرکتکنندگان حاضر در جلسه و حاضرین در پخش آنلاین که از طریق بخش برخط سایت
آپارات به آدرس www.aparat.com/rasaneh/live شرکت کرده بودند، اشاراتی به بحث جلسه داشت: چگونگی
روابط بین افراد، جمعهای انسانی، سازمانها، نهادها و رسانه همواره موضوع بسیار مهمی
برای مقامات اجتماعی و سیاسی هر کشور بوده است؛ چراکه تعاملات و پیوستگیهای بین افراد و به خصوص رسانهها نقش محوری را در ساختن و پایداری
جمعهای انسانی و جامعه بزرگتر دارند؛ تا جایی که روابط و تعاملات اجتماعی به
مثابه دارایی و ثروت تلقی شده که از آن میتوان برای افزایش منابع در اختیار و یا ایجاد
منابع جدید استفاده کرد. در آغاز، تصور بر این بود که صرفاً سرمایههای طبییعی، فیزیکی،
مالی و انسانی، استعداد و توان اثرگذاری در فرایند تولید و افزایش ثروت و داشتههای
یک جامعه دارند. در حالی که در عصر جدید، شاهد نگاه تازهتری هستیم که از وجود و سهم
سرمایه تازهای با عنوان سرمایه اجتماعی یاد میکنند؛ سرمایهای که مولد و مقوم پایداری
و حفظ نظم اجتماعی پویا است. این سرمایه به رغم اینکه در چند دهه اخیر گستره قابل توجهی
را در نوشتههای نظری و سیاستی حوزه اجتماعی پیدا کرده است، لیکن با دقت در محتوا و
هسته اصلی تشکیل دهنده آن یعنی؛ کم و کیف روابط و پیوندهای اجتماعی، متوجه میشویم
که قدمت سرمایه اجتماعی، محدود به چند دهه اخیر نمیشود، بلکه میتوان آن را در آموزههای دینی و اخلاقی،
اندیشه اندیشمندان و صاحبنظران قدیمیتر نیز ردیابی کرد. در دوره جدید، توجه به سرزندگی
حیات جمعی و وجود سرمایه اجتماعی به مثابه پادزهری برای نابسامانی اجتماعی، تقویت وفاق
و همگرایی اجتماعی، وجود حسن نیت، حمایت و همدلی متقابل بین افراد، سازمانها و نهادهای
اجتماعی را خاستگاه اعتنای به سرمایه اجتماعی دانستهاند؛ امری که امروزه قرین با کاهش
آسیبهای اجتماعی و تقویت نظم اجتماعی پویا و توسعه اجتماعی همراه است. در واقع برای توسعه یک کشور در کنار انواع
سرمایه (طبیعی، فیزیکی، مالی و انسانی) وجود سرمایه اجتماعی به عنوان مولفه بسیار مهمی
چه به صورت برون داد و چه به صورت درون داد ضرورت دارد، به طوری که فقدان سرمایه اجتماعی
حلقه مفقوده توسعه، نظم و پویایی جامعه میتوان محسوب کرد. سرمایه اجتماعی، دلالت بر مجموعه روابط، شبکهها،
تعاملها، انجمن ها و موسسههایی دارد که به واسطه هنجارها و ارزشهای مشترک شکل گرفته
و موجب گرمی اجتماع انسانی شده و کنش متقابل اجتماعی را تسهیل میکند ( در واقع نقش
تسهیلگری را دارد). حال صاحبنظران ارتباطی
از رسانههای جمعی به عنوان ابزارهای اشاعه «سرمایه اجتماعی» یاد میکنند. چراکه
رسانهها تاثیر بسیار مهمی بر تعاملات اجتماعی و سبک زندگی جامعه پیدا کردهاند. در
این راستا، پرسشهایی همچون سرمایه اجتماعی چیست؟ چه وضعیت و توزیعی در جامعه ما و
به خصوص رسانهها دارد؟ اساساً چگونه تولید میشود؟ چطور رسانهها در افزایش، کاهش
و یا حتی فرسایش سرمایه اجتماعی جامعه نقش دارند؟ چه اشکالی دارد؟ این اشکال سرمایه
چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ هر کدام از آنها در جامعه ایران دارای چه قوت و ضعفی
هستند؟مطرح میشوند که در این جلسه میمهانان عزیز و بزرگوار ما به این سئوالات پاسخ
خواهند داد.
صفری شالی اشاراتی به مفهوم سرمایه اجتماعی داشت: در سالهای اخیر سرمایه
اجتماعی به انواع سرمایههای دیگر جامعه افزوده شده است. در گذشته اعتقاد بر این بود که شرط لازم برای
توسعه هر کشوری سرمایه اقتصادی و سرمایه انسانی است، اما امروزه سرمایه اجتماعی
شرط لازم و کافی همراه انواع سرمایه یاد شده میباشد. سرمایه اجتماعی شاخصهای
مختلفی همچون اعتماد متقابل (در دو سطح افقی و عمومی)، احساس امنیت و مشارکت (اجتماعی،
سیاسی و اجتماعی) دارد.
·
نهاد خانواده به
عنوان عمیقترین نوع سرمایه اجتماعی
دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی بر این باور است که منظور از
سرمایه اجتماعی در این نشست، شکل کلان سرمایه اجتماعی است. زیرا سرمایه اجتماعی
تقسیمبندی (درونی، بیرونی و جزیرهای) دارد. سرمایه اجتماعی دارای ساختار، کارکرد
و محتوا هم میباشد. در واقع محتوای سرمایه اجتماعی همان مولفه اعتماد و هنجارهای
متقابل، کارکردش همان عمل متقابل است. به طور کلی برای شکلگیری سرمایه اجتماعی
ابتدا باید شناخت، سپس اعتماد، احساس امنیت و در نهایت مشارکت شکل گیرد. عمیقترین
نوع سرمایه اجتماعی در نهاد خانواده وجود دارد.
·
سازمانها و
نهادها متولی امر اعتمادزایی در جامعه
وی اذعان کرد که ما در دنیای امروز، نیاز به سازمانها یا نهادهایی داریم
که روحیه و حس اعتماد را در جامعه ایجاد
کنند.(همانند مهدکودک)چراکه ما برای نگهداری بچههای خودمان از مهد کودک استفاده
میکنیم، این به این مفهوم نیست که ما اعتماد کامل به افرادی که در آن مجموعه کار
میکنند، داریم، بلکه ما به خود مهد به عنوان یک نهاد اجتماعی اعتماد داریم. اما
در این ارتباط نیاکان ما، برای نگهدای بچهاهای خودشان از همسایه خود کمک میگرفتند
که این امر، امروز منسوخ شده است. این موضوع نشان میدهد که شکلهای سرمایه اجتماعی
در جامعه کنونی دچار تغییر و تحول اشت. سرمایه اجتماعی در نهایت همکاری و هماهنگی
را در جامعه تسهیل می کند.
·
احساس تعلق و همبستگی
به مثابه قلب سرمایه اجتماعی
صفری شالی؛ دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی به ارتباط بین
رسانه و سرمایه اجتماعی هم اشاره کرد. که امروز ما با تنوع رسانهای مواجه هستیم
که خودشان به کنشگری میپردازند و میتوانند موجب ایجاد و یا فرسایش سرمایه
اجتماعی شوند. رسانهها در واقع امروز ابزار نیستند، بلکه کنشگر اجتماعی هستند که
مرزهای سیاسی و نقش دولتها را کاهش دادهاند و یا از بین بردهاند. مهمترین نقش
رسانه، جامعهپذیری افراد آن جامعه میباشد و هژمونی خاصی درجامعه پیدا کردهاند.
بنابراین فضا برای کنشپذیری آموزش و پرورش هم کم رنگ شده است. به طور کلی قلب
سرمایه اجتماعی ما، احساس تعلق و همبستگی است، چون همیشه مسئله امنیت و مقوله آب
برای مردم ایران به لحاظ تاریخی وجود داشته است. اما ما میتوانیم با ایجاد
انجیوها و سازمانهای مردمنهاد ارتباط بین مردم و مسئولین را فراهم کنیم.
در ادامه جلسه جوادیه، دبیر نشست خواستار بیان نظر میهمانان از این موضوع
شد که وقتی نظریههای سرمایه اجتماعی را مرور میکنیم، متوجه این موضوع میشویم که
مثلاً نظریهپردازنی مثل پاتنام معتقدند که تلویزیون به عنوان یک رسانه عاملی در کاهش سرمایه اجتماعی هست، اما در مقابل
کسانی مثل بوردیو بر این باورند که رسانههای جمعی در تقویت میزان سرمایه اجتماعی جامعه
اثر شگرفی دارند.
·
توجه به ذائقه
مخاطبان در دنیای ارتباطی و رسانهای امروز
اسماعیل نوده فراهانی، پژوهشگر علوم اجتماعی دیگر میهمان این نشست گفت که
مفاهیم انتقادی بسیاری در این حوزه وجود دارند. به طوری که یک دوگانگی بین
گفتارهای بوردیو و پاتنام مشاهده میشود. و در واقع ما از جامعهشناسی توسعه به جامعهشناسی ارتباطات میرسیم.
بوردیو در مورد تبدیلپذیری سرمایه اجتماعی به اقتصادی و اقتصادی به اجتماعی صحبت
میکند و وقتی این تبدیلپذیری انجام میشود، جامعه به لرزه در میآِید. چراکه در
جامعهای که یک نفر بتواند با سرمایه اقتصادی همه چیز را بدست آورد، فاجعه اتفاق
میافند. در مورد هژمونی هم باید بگم که
زمانی ایجاد میشود که مخاطب یک رسانه خاص را که در دست سرمایهداری هست را دنبال
میکندکه مطابق با سیاستهای خاص آن رسانه جلو میرود. انیکه چه کسانی افکار عمومی
جامعه را دست میگیرند، بسیار مهم است، چراکه آنها ذائقه مخاطبان را تغییر میدهند. فضای ارتباطی
همه جهان باعث این تغییرات میشود. سیاست رسانهها باید به بازآفرینی مخاطبان صنفی
و خاص نسلی خود توجه ویژهای داشته باشند. فضای ارتباطی و رسانهای ما به احزاب یا
جریانهای صنفی مربوط می شود.
·
پیشنهادها به
معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی
1. معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی باید فضای رقابتی بین رسانهای
را در جامعه ایجاد کنند. به طوری که رسانههای غیر دولتی و اجتماعی هم بتوانند در
کنار رسانههای دولتی به کار خود بپردازند. نگاه خود را نسبت به شبکههای اجتماعی
به عنوان یک رسانه تغییر بدهیم و روی آنها سرمایهگذاری کنیم.
2. رسانههای ما امروز در دست جوانانی هست که سابقه تارخی آنهای
ضعیف و یا پایین است. پس ما باید این صنعت رسانه را به اهالی متخصص خود بسپاریم.
3. موضوع دیگر گفتوگو با اهالی رسانه و حرفهای شدن آنها است
که باید دراین حوزه سرمایهگذاری کنیم.
4. یکی دیگر از مسائل مهم در علوم اجتماع، نهاد است که در جامعه
ما وجود ندارد و ما بیشتر با افراد سروکار داریم نه نهاد.
5. در حوزه جنگ اقتصادی، هیچ رسانه اقتصادی نداریم، توجه به
ایجاد این رسانه از اهمیت خاصی برخوردار است.
تهیهکننده: زهره جوادیه