نشست تخصصی « مدیریت رسانههای ورزشی» روز دوشنبه 18مرداد
ماه در دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها،
این نشست با حضور سیامک رحمانی، مدیر عامل پایگاه خبری برترینها و سارا
جعفری،کارشناس واحد پژوهش دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها برگزار شد و مهمترین
مسائل و چالشهای این بخش از رسانهها و عوامل موثر بر مدیریت مطلوب رسانههای
ورزشی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
سارا جعفری،کارشناس واحد پژوهش دفتر مطالعات و برنامهریزی
رسانهها در آغاز این نشست گفت: مدیریت رسانههای ورزشی در کشور به عنوان یک رشته
نوپا چند سالی است که از سوی محافل علمی و رسانهای مطرح شده است. این رشته یکی از
زیرمجموعههای انواع مدیریت رسانه است که در جهت پیشبرد اهداف ورزشی تلاش میکند.
پیش زمینه لازم برای یک مدیریت موفق رسانهای داشتن مهارتهای لازم ارتباطی،
مدیریتی، خلاقیت و نوآوری از سوی مدیران رسانههای ورزشی است که در این نشست با
حضور فعالان این حوزه به بررسی خواهیم پرداخت.
سیامک رحمانی، مدیر عامل پایگاه خبری برترینها در این نشست
گفت: بحث مدیریت رسانههای ورزشی مدت کمی نیست که مطرح شده، و ما هنوز در تعریف
دچار مشکل هستیم. در واقع، رسانهها در حوزه ورزش هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا
نکردهاند و علیرغم حضور طولانی در ایران هنوز نتوانستهاند متناسب با بخشهای دیگر
رشد کرده و به رسانهای حرفهای تبدیل شوند. از سوی دیگر رسالت و آگاهیبخشی این
دسته از رسانهها هنوز از سوی حوزههای مختلف مورد پذیرش قرار نگرفته و همیشه بهعنوان
چرخ پنجم و عنصری زائد تلقی میشوند.
وی
افزود: از آنجایی که بودجه و امکانات بیشتر در اختیار نهادهای دولتی قرار دارد و
آنها میتوانند صاحب رسانه باشند، همیشه این تصور وجود دارد که رسانه باید در خدمت
سازمانها باشد و به شکل روابط عمومی عمل کند و بلندگوی ارگانهای دولتی و بیانکننده
فعالیت و زحمات مدیران در حوزه ورزش باشد. این تعرض و پارادوکس طی سالها موجب شده
رسانهها از نظر لجستیک و بدنه همچنان نپخته
و نابالغ باقی بمانند و نتوانند انتظارات این حوزه را برآورده کنند. از نظر
استراتژیک نیز ما نتوانستهایم انتظاراتمان را از رسانه تعریف کنیم و با حوزه
ورزش وارد این دیالوگ شویم که چه انتظاری از رسانه داشته باشند و چگونه از رسانه
کمک بگیرند تا جایگاه ورزش را به یک مقطع بالاتر برسانند.
اقبال
مردم به رسانههای ورزشی در ایران موجب شده که این رسانهها بتوانند تا حدودی روی
پای خود بایستند و مشکل زیادی نداشته باشند. اگر دقت کنیم میبینیم که در دو دهه
اخیر اگر هم رسانهها توانستند در بعضی جاها همپای با شرایط اجتماعی رشد کنند، این
رشد مربوط به رسانههای ورزشی بوده، بهطوری که بالاترین تیراژ را داشتند. تقریباً
همزمان با این تحولات، رسانههای دیجیتال شکل گرفتند که از اقبال خوبی در بین مردم
برخوردارند. اما واقعیت این است که از این پتانسیل به خوبی استفاده نشده. رسانههای
ورزشی به دلیل غیرحرفهای بودن، کارکرد لازم را نداشتند و در مراحلی از حرکت
بازایستادند. در نتیجه، بخش عمدهای از کارکرد آنها به شبکههای اجتماعی منتقل شد.
در این فضا
با توجه به ماهیت و تفاوت شبکههای اجتماعی از رسانههای ورزشی و شکل و مدیریت این
رسانهها، به جای آنکه رسانه کار حرفهای خود را دنبال کند، تبدیل به ضد خودش شد و
به جای آنکه مدیریت رسانه و مدیریت فرهنگی کشور بتواند بر عملکرد این حوزه در شبکههای
اجتماعی نظارت داشته باشد، بازی را به رسانهها و مدیران انها واگذار کرد. این شرایط
به قدری آسیبزننده بود که بعید میدانم کسی از آن در امان مانده باشد. در این
جریان، مدیران ورزشی خیلی تلاش کردند سوار بر این موج شده و خود را در کنار آن
قرار دهند اما متأسفانه به دلیل نگاهی که وجود داشت، و نیز مدیران شبکههای
اجتماعی که مسبب این اتفاقات بودند، بسیاری از رسانهها، بدنه ورزش کشور و مدیران
این حوزه از این جریان آسیب دیدند و رسانه به جای آنکه به وظایف حرفهای خود عمل
کند، تابع شبکههای اجتماعی و فضای ناهنجار و غیرقابل کنترل آن شد.
متأسفانه
مدیریت رسانههای ورزشی در این حوزه بزرگترین باخت را داد و نتوانست این فضا را
کنترل کند. به همین دلیل موجب شکافهای بیشتر فرهنگی و اجتماعی در جامعه شد از این
منظر، مدیریت رسانههای ورزشی باید پاسخگو باشد.
در دنیا
کسانی که مدیریت رسانههای ورزشی را به عهده میگیرند هم باید دانش کافی و آگاهی
لازم نسبت به رسانههای ورزشی و مسائل این حوزه داشته باشند و هم مسائل روز ورزش و
مدیریت ورزش در دنیا و کشورشان را بدانند.
آنها
باید با دید جامعهشناسانه مسائل را تحلیل کنند. مخاطب را بشناسند و بتوانند ارتباط
مناسبی بین حوزه ورزش، مدیریت ورزش و مخاطبان برقرار کنند. اما متأسفانه در ایران،
به دلایل مختلف، ما در همة حوزهها دچار مشکل هستیم و اغلب مدیران رسانههای
ورزشی، علیرغم تلاشها و تجربههای خوب چندین ساله خود، به دلیل روابط پر از
ابهام و مغشوش ما با دنیا، نتوانستهاند به شناخت مناسبی از مدیریت ورزش در دنیا
برسند. بنابراین همیشه نسبت به مدیریت ورزش دنیا دچار یک ضعف و ناتوانی و توهم
توطئه هستند. در نتیجه، این نگاه سیاه و نگران موجب میشود که ما همیشه خود را در
تقابل با ورزش و مدیریت ورزش در دنیا ببینند. به همین دلیل عدم شناخت و ارتباط
نزدیک موجب دامنزدن به این معضل در حوزه ورزش میشود. از سوی دیگر، جامعهشناسی و
مدیریت ورزش و ارتباطات آن در ایران محدود به مخاطبان لایه اول و کمسوادتر و سطحیتر
جامعه است و برای برقراری ارتباط با لایههای باسوادتر و جدیتر مخاطبان تلاشی صورت
نمیگیرد. همچنین مدیران این بخش از سطح سواد و داش کافی برای تولید محتوای مناسب
و فاخر برای این قشر از جامعه برخوردار نیستند و حتی تلاش هم نمیکنند. از این رو
درک درستی هم از نیاز مخاطب ندارند. در نتیجه در رسانههای ورزشی بهطور مداوم
محتوای سطحی تولید میشود و مخاطب نیز سطحینگر و سادهانگار بار میآید و در حال
حاضر هیچ برونرفتی هم از این شرایط دیده نمیشود و این یکی از بزرگترین مشکلاتی
است که رسانههای ورزشی در این سالها با آن مواجه هستند.
البته
مجموعهای از نیازها و ضعفها وجود دارد که با برنامههای مناسب میتوان در
بلندمدت برطرف کرد. این ضعفها و نیازها بدون توجه به شرایط عمومی کشور و شرایط
اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی قابل درک و قابل حل نیست. زیرا از نظر اجتماعی شکافها
و معضلاتی وجود دارد که بدون توجه به سایر حوزهها نمیتوان انتظار رشد و پیشرفت
در یک بخش از جامعه را داشت.
مشکل
دیگری که باید به آن اشاره کنم، عدم استقلال رسانههای ورزشی، آموزشهای حرفهای،
مشکلات مالی و اقتصادی، درآمد پایین روزنامهنگاران و بهکارگیری مدیران ناکارآمد
در حوزههای ورزشی است. این مدیران ضعیف و ناکارآمد، نه از سواد رسانهای
برخوردارند و نه از سواد مدیریتی. به همین دلیل در تعامل با رسانهها فضایی بهوجود
میآورند که هم رسانه کارکرد خود را از دست میدهد و هم با ایجاد فضای لمپن و
پرتنش موجب شکلگیری جو پرخاش و توهین واعتراض در جامعه میشوند.