سومین هم اندیشی
تخصصی" بررسی مسائل و مشکلات رسانه های محلی" با تاکید بر نشریات
استانهای خراسان )شمالی،جنوبی و رضوی) روز 2 دی ماه از ساعت 10 الی 11:30در دفتر
مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد
در ابتدای نشست دکتر گیتا علی آبادی مدیر کل ضمن سپاس از حضور میهمانان اظهار
داشت:با توجه به سلسله نشستهای برگزار شده پیرامون بررسی مشکلات نشریات محلی، این جلسه
اختصاص دارد به بررسی مشکلات نشریات خراسان که با توجه به محورهای از قبل ارسال
شده برای دوستان بحث را آغاز میکنیم.
به نظر شما چگونه بومیسازی ایجاد میشود ؟و نشریات محلی در این موضوع چه نقش و کمکی میتوانند داشته باشند؟ با توجه به
مسئله کرونا و مشکلاتش چه راهکارهایی در جهت مخاطبشناسی و نیازسنجی نشریات به دست آوردهاید؟ در پوشش اخبار محلی، رسانههای محلی تا چه اندازه نقش
دارند و در این میان به چه نکاتی بیشتر توجه میشود؟این توجه ویژه بیشتر شامل توسعه، عمران و مسائل
سیاسی روز است یا مسائل بومی و منطقه جغرافیایی و پوشش خبری جهت بهرهبرداری مخاطب؟ نقش آگاهیبخشی و مطالبهگری تا چه اندازه در نشریات بومی
و محلی خراسان شمالی، رضوی و جنوبی مطرح است؟ با توجه به آماری که در اختیار دارم
خراسان شمالی 30 رسانه فعال دارد و خراسان رضوی با 320 نشریه در حال انتشار، رتبه
سوم بیشترین نشریات را بعد از تهران و اصفهان به خود اختصاص داده است. خراسان رضوی
نیز با 79 پایگاه خبری، 35 سرپرستی روزنامه و 15 خبرگزاری و 5 روزنامه به فعالیت
مطبوعاتی خود میپردازد.
با توجه به اینکه خراسان جنوبی 93 عنوان نشریه دارای مجوز را به خود اختصاص داده، چند عنوان
از این تعداد، فعال هستند و در شرایط کنونی آیا از وضعیت کاغذی خارج شدهاند؟ چه مشکلاتی باعث توقف بعضی
از رسانهها شده است؟
پاکباز خسروشاهی مدیر مسئول مؤسسه مطبوعاتی رسانهگستر نخست ضمن خیرم مقدم به دوستان به علت مشکلی
که برایم پیش آمده خیلی سریع به موضوع میپردازم.
در حال حاضر در کشورهای توسعه یافته توجه به نشریات محلی خیلی بیشتر شده چرا
که انتشار اخبار محلی و بومی در نشریات سراسری آنچنان اهمیت ندارد و برای نشریات
محلی مثل خراسان شمالی و خراسان رضوی که محدودههایی کوچکترند، مردم بسیار علاقمندند که از اخبار محلی و منابع محلی
خودشان به لحاظ درجه اهمیت بهره ببرند و میدانند که اخبار پوشش داده شده از منابع موثق دریافت شده
است. به همین دلیل این نشریات رونق خاصی بهدست خواهند آورد. برای مثال تخریب جاده بر اثر سیل، میزان شیوع
ویروس کرونا در مناطق شهری قاعدتاً از موارد بسیار مهم پوشش خبری روزنامههای محلی است تا نشریات کشوری.
به همین دلیل نهتنها الزام وجود نشریات محلی در ایجاد هویت مطرح خواهد شد، بلکه باید دارای
برند منطقی باشند، بهگونهای که مردم بتوانند اخبار روز را از این منابع موثق خود بگیرند. بهنظر من نشریه محلی میتواند خود به ایجاد هویتش کمک
کند، چرا که همانطور که نشریات سراسری بیشتر به رویدادهای کشوری و بینالمللی میپردازند ما هم که عهدهدار نشریات بومی هستیم باید به گونهای به انتشار اخبار کشوری
بپردازیم که به عبارتی در انتها برای مردم بومی ما اهمیت بسیار داشته باشد. اگر ما
دنبالهرو نشریات کشوری
باشیم مخاطب از چرایی تکرار خبر در نشریات بومی انتقاد خواهد کرد و اینجاست که وظیفه
حکم میکند خبر را رنگ و
بوی محلی بدهیم و این مورد هویت و بومیسازی ما را جلوه بهتر میدهد. در مورد راهکارهای رسانه محلی جهت نیازسنجی
و مخاطبشناسی بهترین اهرم را در اختیار دارند و آن حضور ملموس و نزدیک در میان مردم
است که رسانههای محلی علیرغم وجود سرپرستی، توان حضور در مرکز را نخواهند داشت و کاری که نشریه
بومی در همه مناطق مختلف میکند و سریعاً خبرنگار، عکاس، فیلمبردار و گزارشگر حاضر در
صحنه دارد و بهراحتی نیازها و مشکلات مردم را مشاهده و منتشر خواهند کرد و راهکار را از
مسئولین دریافت خواهند کرد خود برگ برندهای در دستشان خواهد بود. رسانههای محلی و خبرنگاران با حضور در مناطق با مردم و
مسئولین راحتتر ارتباط برقرار میکنند چرا که کوچکبودن مناطق، دسترسی رسانهها را آسانتر خواهد کرد و این ارتباط دوسویه و نزدیک باعث نیازسنجی و
مخاطبشناسی بهتر و دقیقتر خواهد شد. برای مثال در
مناطق کشاورزی قطعاً رسانههای بومی، بیشتر میتوانند مشکلات کشاورزان را پیدا و منتشر کنند یا در شهرهای
صنعتی که بیشترین ساکن کارگر دارند و معضلات کارگران مطرح میشود، یا در شهرهای کوچک که نیاز به اطلاعات بنگاه
اقتصادی خاص و معدن است، رسانه بومی بهتر میتواند پاسخگویی را بر عهده بگیرد. در عین حال
باید میان رسانههای بومی و تخصصی تفاوت قائل شویم. برای مثال ممکن است که رسانههای تخصصی، اطلاعات مخصوص یک
رشته شغلی را دقیقاً انتشار دهند و زندگی آن مردمی که بر آن شغل استوار است را
روایت کند. اما نگاه نشریه تخصصی با نشریه بومی بسیار متفاوت است و با درآمیختن
نگاه تخصصی و نیازهای آن منطقه به قیاس و چاپ اخبار میپردازد اما نشریه تخصصی کلی و همه جانبه مطالب را
انتشار خواهد داد.
در رابطه با راهکار رسانههای محلی نسبت به پوشش اخبار محلی باید گفت: نگاه خبرنگار
روزنامه محلی با خبرنگار روزنامه سراسری کاملاً متفاوت است. دقت و ریزبینی
خبرنگارهای روزنامههای محلی قائدتاً در روزنامههای سراسری وجود ندارد. خبرنگار محلی اخبار را با جزئیات
بیشتر میبیند و تأثیرات دقیق آن را بر مردم بیشتر بررسی میکند و به مردم انتقال میدهد در حالی که بسیاری از این جزئیات برای
خبرنگار سراسری بیاهمیت است. نشریات محلی خیلی واجد شرایط خبر هستند و خبرنگار سراسری فاقد اهمیت خبری. برای
مثال قطعی آب و برق در منطقه تربت، گناباد و ... آنگونه که برای رسانههای بومی مهم است، برای رسانه سراسری دارای اهمیت
نیست. و اینجاست که نقش خبرنگاران محلی با سراسری در پوشش خبری متمایز میشود و طبیعتاً خبرنگاران سراسری
به دنیال اخبار سیاسی کشورند و خبرنگاران محلی به دنبال اخبار یک منطقه خاص.
در رابطه با محور آگاهیبخشی و مطالبهگری باید گفت که مبحثی که مغفول مانده عدم پشتیبانی مالی
رسانههای محلی است و همه
چیز اعم از اختصاص آگهی دولتی، غیردولتی به لحاظ مرکزیت تهران به روزنامههای سراسری تعلق میگیرد و طبیعتاً امکان جذب آگهی
و رپرتاژها برای نشریات محلی بسیار محدود و اندک و خود باعث کاهش نشریات قومی و
محلی میشود. در ابتدای کلام، به اهمیت نشریات محلی در کشورهای توسعهیافته اشاره داشتم ولی متأسفانه
اینجا اینگونه نیست. همه چیز محدویت دارد. این عوامل باعث میشود که نشریات برای ادامه حیات خود جزو دستهبندیهای خاص شوند و استقلال نشریه به خطر بیفتد و
قدرت مطالبهگری و آگاهیبخشی که لازمه رسالت رسانه محلی است که باید با قوت انجام شود به دلیل کاهش
بنیه مالی در اکثر رسانههای محلی تحتالشعاع قرار گیرد. وقتی رسانههای محلی به واسطه وابستگیهای مادی از سازمانها و دستگاهها آگهی میگیرند و خود وامدار آنها میبینند، چگونه میتوانند مطالبهگر آنها باشند و آگاهیبخشی کنند؟
دکتر علیآبادی در ادامه این سؤال رزا مطرح کرد که: علاوه
بر بحرانها و محورهای مذکور، بحران زلزله چگونه پوشش خبری داده شد؟
علی جعفر مقدم، مدیرمسئول روزنامه آوای خراسان از استان خراسان جنوبی دو موضوع
زلزله و کشفیات مواد مخدر را از اهم معضلات استان خراسان جنوبی دانست و گفت:کشفیات
مواد تا به آنجا افزایش یافته که سعی میکنیم کمتر پوشش دهیم. روز گذشته طی نامهای از معاونت اجتماعی پلیس
خواهش کردم که این اخبار را منتشر نکنند تا در حوزه مطالبات دچار آسیب نشویم. برای
مثال در رابطه با مطالبه جادهها، نامشان را جادههای مرگ گذاشتیم که در جذب گردشگر دچار آسیب شدیم یا در طرح
کم آبی، با فرار سرمایهگذاران مواجه شدیم.
نکته دیگر در مورد خراسان جنوبی به این واقعیت رسیدیم که از محل ارتباطات با
مدیران ملی و ارائه مشکلاتمان در سطوح ملی شاید بتوانیم برای حوزههای منطقهای خودمان کمک بگیریم که الحمدا... در چند سال
گذشته این استان، در حوزههای حاکمیتی خودش توانسته اتفاقات خوبی را رقم بزند. در
حوزه رسانهها هم تمام تلاشمان این است که که این اتفاق رخ دهد. در بحث جایگاه نشریات
مکتوب و رسانههای محلی در فضای فعلی، مناسب و موفق است چراکه رسانههای محلی میتوانند به مراتب در یافتن جامعه مخاطب خود به
نسبت رسانههای ملی موفقتر عمل کنند و این موفقیت تا بدانجاست که رقیب رسانههای بینالمللی هستند. رسانههای محلی با نقطه قوت بومی خیلی بهتر و پویاتر از رسانههای ملی با گستره داخلی عمل
خواهند کرد. ولی در حال حاضر دغدغه اصلی ما بیشتر توفیق رسانهها در فضای مجازی است. در این
زمینه به چند نکته اشاره خواهم کرد. در تمام محورهای لحاظ شده در مکاتبه دعوتنامه
فصل مشترکی به نام نشریات محلی وجود داشت و نشان از تأثیر رسانه محلی در کل چهار
مؤلفه داشت. من از طریق این تریبون و به واسطه شما قصد دارم صدایمان را به
وزارتخانه برسانم و چند نکتهای که به قوام رسانههای محلی و سیاستگذاری کمک میکند را عرض کنم. در سالهای
گذشته شاهد سیاستهای مختلف در وزارت ارشاد بودیم. برنامههایی که آقای انتظامی شروع کرد اگر به شکل درست
اجرا میشد میتوانست توفیقاتی را به دنبال داشته باشد ولی تغییرات و عدم استفاده از تجارب
مدیریتی و ... مانع از رقم خوردن مناسب آن سیاستگذاریها شد. در بحث آزادی مجوزها، همین امروز که در حال صحبت با
شما هستم، فضای رسانهای استان به گونهای است که هر کسی با هر انگیزهای میتواند با مکاتبه سریع با ارشاد، مجوز یک رسانه را دریافت
کند و یک یا دو هفته تبلیغات بگیرد، هر وقت استطاعت مالی داشت چاپ کند و اگر نداشت
هیچ تعهدی نسبت به جامعه نداشته باشد و به هر شکلی با یک آگهینامه فضای رسانهای و اقتصاد رسانههای پایدار را هم به هم بریزد و
هیچ کس هم از وی پرسشی نخواهد کرد و اگر مجوزش باطل شد خیلی راحت در فاصله 6 ماه
مجوز دیگری به نام شخص دیگری دریافت و فعالیت را شروع کند و اینها آسیبهایی که در این پروسه به رسانههای پایدار وارد خواهد شد.
نکته بعدی موضوع بحث نوع نگاه وزارتخانه به نشریات محلی است. همیشه و خیلی
راحت گفته میشود که از نشریات محلی حمایت میکنیم و جالب اینجاست که بنده ادعا میکنم که شما در حوزه توزیع و سرانه مطالعه نشریات
محلی در هیچ جای ایران مثل خراسان مخاطب نخواهید دید.طی اطلاعات و آماری که با عضویت
در خانه مطبوعات به طور دقیق و رسمی به دست آوردم در شهر بیرجند از هر 13 خانه و
واحد مسکونی مطمئناً یکی از آنها مشترک رسانه هست.یعنی از هر 13 خانه یک نفر در
سبد اقتصادی و خرید اشتراک یک روزنامه را قرار داده است. در مشهد خراسان شهرآرا بهصورت دورهای و رایگان در محلات توزیع میشود و در سطح مشهد خیلی توفیق
دارد ولی وزارتخانه به این موضوع نیمنگاهی هم ندارد و آمارهای تیراژ ما که سال گذشته به
وزارتخانه رسیده بود، را غیرممکن دانستند و به کاهش آمار پرداختند و بیاعتمادی مجموعه وزارتخانه به
توان رسانههای محلی را نشان دادند. ما ادعای تیراژ 500000 نسخه نداریم ولی بهراحتی 800 نسخه در خراسان جنوبی
را بنده منتشر میکنم و اعلام میکنم که این منطقه فضای این پذیرش را تا آنجا داراست که سال گذشته همکارانم در
حوزه اشتراک اعلام کردند اگر کسی تخفیف خواست و یا در پرداخت تعلل کرد، پرداخت
هزینه اشتراکیاش را قطع کنید چرا که برایم هزینه کاغذ، توجیه اقتصادی جهت اعطای نسخه اشتراک
ندارد ولی باز هم گرانی و برخورد سلبی ما به لحاظ دلخور شدن تعدادی از مشترکین،
مخاطب دوباره برگشت و این نقطه قوتی است که اگر در استان پایلوت این قضیه تقویت
شود، بسیار خوب است. برخلاف رسانههای دیگر که بیشتر به کاهش تیراژ میپردازند به دلیل سطح مخاطبم به کاهش صفحات رسانهام روی میآورم چون مخاطب را ثابت دارم ولی وزارت ارشاد
اجازه کاهش صفحه نمیدهد چرا که محرومیت از دریافت آگهیهای دولتی را برایم رقم میزنند و این سیاستگذاری به مخاطبشناسی آسیب خواهد زد و برداشت من این است که این
نگاه در اتاق فکرهای وزارتخانه وجود ندارد که واقعا دغدغه رسانههای محلی در استانها چیست؟
موضوع بعدی ضعف آموزش است. سعی کردیم در برنامههای متنوع در سطح وزارتخانه و دفاتر شما که در
استانها برگزار شده، شرکت کنیم. ولی در این حوزه چند آسیب داریم. در سطح رسانههای محلی گاهاً یک خبرنگار
داریم که تمام سرویسهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دریافت آگهی و ... را پوشش میدهد. در چنین فضایی نیاز داریم
در نوع مفاهیم دروس آموزشی و برگزاری کلاسها به فضای واقعی رسانهها نزدیکتر شویم و دیگر اینکه همیشه تایم بهخصوص حضور استاد به ما تحمیل میشود. برای مثال حضور همکارم در
تحریریه و محدودیت پرواز اساتید با هم تداخل پیدا میکند و امکان حضور و بهرهگیری از آموزش را از ما میگیرد. نکته بعد در بحث توانبخشی رسانههای محلی و تقویت در حوزههای مجازی، ضعف آموزشی بسیار
داریم. با توجه به بررسیهایی که انجام دادهام، رسانه استان بیشترین فعالیت در
حوزه مجازی، حدود 16000 تا 17000 کاربر واقعی و حدود 3000 تا 4000 مخاطب نظارهگر در پستهایش دارد. در صورتی که این تعداد مخاطب از طریق
یک روزنامه مکتوب در حوزه شهرستان بهخوبی قابل تأمین است که با 2800 دانلود واقعی، نشان از
مرجعیت نشریات محلی حتی در فضای مجازی دارد. لازم به ذکر است مرجع بیشتر اخبار
منتشره در فضای مجازی، رسانههای مکتوب است. پس اگر در این میان اهتمامی در حوزه رسانههای مجازی لحاظ شود بسیار
نیکوست. لازم است تشکر کنم از دوره تربیت مدرسی که چند سال پیش در تهران برگزار
کردید و باعث شد، با شرکت در آن دوره آموزشی به پرورش و انتقال آن آموزهها در تمام شهرستان استانمان
بپردازم و حداقل خروجی آن تربیت خبرنگار شهرستانی برای نشریهام بود. حال اگر این موضوع در دیگر حوزهها هم تعمیم یابد و حداقل دورههای تربیت مدرس برای استانها ایجاد شود تا در فضای استانی
خودشان پیادهسازی کنند بسیار مطلوب است.
نکته بعدی تفاوت در بحث حمایت حقوقی از رسانههاست. وقتی بهصورت کلان به کشور نگاه میکنیم نشریهای مثل کیهان اگر به نقد بپردازد، حتی رئیسجمهور هم نمیتواند شکایت کند چرا؟ چون هیمنه
سیاسی دارد. اما در سطح منطقه یا محلی کافی است یک رسانه نقد جدیتر کند، انبوه احضاریه به
دادگاه شروع میشود. بارها متذکر شدیم که دریافت احضاریه یعنی ریزش در نیروی انسانی رسانهها، یعنی اگر این احضاریه به
درب منزل یک خبرنگار شهرستانی ارسال شود، از کار استعفا خواهد داد. چراکه وضعیت
اقتصادی خبرنگاران در استان به حدی وخیم است که حدود دریافتیشان 500000 تومان است. که با این مبلغ نمیتوان نفس کشید و به عنوان شغل
دوم یا سوم برای امرار معاش محسوب میشود و وقتی همراه با آسیبهای حقوقی هم باشد و دغدغه ارائه سند برای رفع
بازداشت در دفاع از خود را هم داشته باشد، دچار بیرغبتی نسبت به کار رسانهای میشود و در نهایت آسیبهای جدیای به مطبوعات محلی وارد خواهد شد. کمک در حوزه اقتصاد
رسانه هم از دیگر موارد پراهمیت است. در حوزه مطالعات نشریات شهرستانها باید توجه داشت که کاغذی که
بناست برای چاپخانه بیرجند برده شود، باید حداقل یک ماه و نیم جهت همدمایی و همرطوبتی با امکانات چاپ شهرستان،
دپو چاپ شود و این به آن معنی است که منابع مالی ما حداقل دوماه در حوزه کاغذ راکد
خواهد ماند تا به مرحله چاپ برسیم. در صورتیکه در اقتصاد رسانههای ملی این معضل حس نمیشود. روز گذشته برای انتقال کاغذ از تهران به
بیرجند، در هر بند کاغذ، حدود 10500 تومان هزینه متحمل شدم. چرا که بعضاً در
شهرستان کاغذی که بتواند کار چاپ را بهخوبی به اتمام برساند، یافت نمیشود. در حوزه تسهیلات اخیر برای شرایط کرونا، که
وزارت ارشاد وام قرضالحسنه صدمیلیونی اعطا میکرد، در نشریه بنده نهتنها درمان درد نخواهد بود بلکه مصاحبههای هر دو هفته یکبار مدیران و
معاونین و اعلام اعطای تسهیلات n میلیون تومانی
جهت کمک به رسانهها، آسیب را دو چندان خواهد کرد و با این روش فضای مطالبهگری ما را هم به هم ریختند. وقتی
مدیرکل اعلام میکند به رسانهای صد میلیون تومان کمک کرده، مخاطب من فکر میکند که چقدر خوب و حرف جای دیگری را خواهد زد نه
حرف مرا. از این رو اطلاعرسانیهای حوزه وزارتخانهها باید ملزم به رعایت این موارد شوند.
از دیگر دغدغهها ما این است که در طرح ارزیابی،نسبت به رسانههای محلی، نگاهی متفاوت دارند و آن را باور
ندارند.من در استان خودم مؤکداً اعلام کردم که آنچنان در جلب مخاطب نسبت به موضوع
اعلام شده تلاش خواهم کرد که فردا شب، نقل محافل 80 درصد خانوادهها در شهرستانها و استانها شود، تا توان رسانههای محلی دیده شود، بعد از
حمایتهای صد میلیاردی
رسانههای کشوری با توجه
به ارتباطات، مطلع میشویم. رسانه کیهان با توجه به تیراژ 25000 نسخهای که میدانم 3000 تا بیشتر چاپ نمیکند و به عنوان رسانه ملی مورد توجه در سطح کشور،
حتی یک نسخه در استان ما نمیآید و متاسفانه شاهد اختصاص یارانههای تجارتی به آن هستیم و نشریه من که روزنامهای با 25 سال سابقه است و حجم
بسیار زیاد مخاطب، در سایت ارزیابی در زمره رسانه های کیفیت کار پایین قرار میگیرد. در این میان تناقض فاحشی
را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. چرا که از طرفی آنها را اغنا کرده ولی از نظر وزارت
ارشاد امتیاز پایین گرفته و من باید برای مخاطبم توضیح دهم. اگر قرار بود من هم
مانند رسانههای یک روزه و دو روزه تعداد صفحه را با موضوعات گرافیکی و کاریکاتور افزایش
دهم تا به تناسب پارامترهای ارزیابی، از امتیاز بیشتری برخوردار شوم، نمیتوانستم با افزایش کیفیت اخبار
محلی، جامعه مخاطبم را تا به این سطح افزایش دهم.
راهکاری که میتوانم ارائه دهم، تقویت تشکلها با استفاده از ظرفیتها در نقد حوزه اقتصاد و آموزش است، به گونهای که از ظرفیتهای استانی هم آگاه شوند.
دکتر علیآبادی:
نکتهای که باید در حالحاضر به آن اشاره شود، میزان تأثیر فضای مجازی بر نشریات چاپی محلی و استانی
است، به این معنی که با توجه به مشکلات عدیده در امر کاغذ و چاپ، تمایل به انتشار
غیرکاغذی در نشریات بیشتر شده است، یا همچنان با انتشار مکتوب یا فعالیت در کانال،
سایت و پایگاههای خبری به ایفای نقش میپردازند و آیا غیرکاغذی شدن نشریات، اقبال مخاطب و مردم را
به دنبال خواهد داشت و یا مخاطبان ترجیح بر دریافت نشریه کاغذی و چاپی دارند؟
جعفر مقدم:
پاسخ شما را با یک مثال شرح میدهم. با توجه به کار آماریای که در حوزه مخاطب انجام دادیم و انتشار یک
اطلاعیه کاملاً تبلیغاتی، که سطح مخاطب و ساعت استفاده از رسانه را مشخص میکرد، مشخص شد، با توجه به انتشار نسخه مجازی
روزنامهام در ساعت 10 و نسخه کاغذی حدود ساعت 5 صبح و توزیع آن قبل از شروع بار
ترافیکی، برای یک آگهی حدود 40 درصد مخاطبان صبح و 60 درصد شب واکنش نشان دادند و
نشان داد که روزنامه در توزیع مجازی خود نیز موفق عمل کرده و با هر دو روش و بهصورت موازی میتواند بستر خود را داشته باشد. کما
اینکه مشترکینی داریم که به هر شکلی که روزنامه منتشر شود طالب مطالعه آن هستند و
هر کدام از دو روش فرصت و گاهاً در حوزه منابع مالی تهدید هستند. اگر در نسخه
مجازی تقویت شویم در توسعه کار بسیار موثر خواهد بود. به گونهای که مرجعیت و جایگاه آن در
رسانههای محلی در هر دو
صورت حفظ خواهد شد و باید گفت یکی از پربازدیدترین پستها، تصویر صفحه اول روزنامهها در کانالهای خبری و پایگاههای خبری در فضای مجازی است.
دکتر علیآبادی:
آیا استفاده از برند کشاورزی محصولی مانند زعفران و برند صنایع فرش دستبافت به
نام دیگر کشورها است؟ آیا رسانهها محلی در مطالبهگری نسبت به این موضوع و بستهبندی محصولات کشورمان در کشورهای همسایه و توزیع
با نام آن کشورها، مؤثرند و در تثبیت برند زعفران ایران در جهان تلاش کردهاند؟
جعفر مقدم:
90 درصد زغفران دنیا که از اسپانیا توزیع میشود، زعفران خامی است که از منطقه ما فرستاده میشود و در این خصوص در رسانههایمان بسیار مطالبهگری کردیم و جالب اینکه رسانههای افغان هم نسبت به این
مطالبهگری واکنش نشان
دادند بهگونهای که در مقالهای که از رسانههای افغان ارسال شده بود در جواب به این دغدغه اظهار داشتند که زعفران شما بیکیفیت است و دنیا باید زعفران
را بهنام افغانستان
بشناسد و واقعا وقتی اعلام جنگ رسانهای میشود ما واقعا با مصادیقش پیش میرویم. در حوزه زعفران، سیستم افغانستان با حمایت
آمریکا در قالب یک طرح رسانهای زعفراناش را با عنوان برند جهانی ثبت کند. مطالبهگری تا آنجا بود که در جلساتی
که اخیراً با جهاد کشاورزی داشتیم، مسئولین را متوجه این امر کردیم. هرچند برای
تمایل اقتصاد به این سمت، نیازمند تلاش بیشتر در بحث فرآوری این محصول هستیم.
واقعیت این است متاسفانه کشاورزان زعفران، زرشک، انگور کمترین سود را میبرند چرا که معمولاً این
محصولات ارزشمند به صورت فلهای و کیسهای تقدیم کشورهایی همچون اسپانیا و ... میشوند و در آنجا با بستهبندیهای شکیل به چندین برابر قیمت اولیه و ارزش
افزوده با برند آن کشور وارد بازار جهانی میشوند.
دکتر علیآبادی:
امیدوارم این محصولات که ریشه در تاریخ ایران دارند و کشورهای دیگر همچون
ترکیه، افغانستان، هند و چین بهتازگی خود را وارد این عرصه کردهاند، با مطالبهگریهای رسانههای محلی و منطقهای و دقت نظر سیاستگزارها،بتوانند دوباره جایگاه و رتبه جهانی خود را به دست آورند.
متأسفانه آقای خادمی طی پیامی اعلام کردند که با توجه به پیش آمدن جلسهای ضروری امکان حضور در این
ویدئوکنفرانس را نداشتند و متاسفانه نتوانستیم از نقطه نظرات ایشان در مورد معضلات
و مشکلات رسانههای محلی خراسان شمالی مطلع شویم.
لازم است در این میان به برگزاری کلاسهای آموزش بهصورت آنلاین اشاره کنم که در صورت اعلام نیاز دوستان در آن
استان نسبت به برگزاری برخی از دورهها و مواد درسی در ساعات مقتضی در هفته و در قالب کارگاهها و دورهها، اهتمام ورزیم. تا به این شکل بر مشکلات پرواز
و محدودیت زمان و حضور اساتید فائق شویم.
مورد دیگر اعلام نیاز نسبت به موارد آموزشی متناسب ظرفیتهای آن استان است، تا بدینوسیله عناوین درسی و آموزشی مطلوب خود را بیان
کنند. اگر در این زمینه نیازسنجیای انجام دادهاید و بدان وسیله بهتر با محیط آشنایید، در جهت برطرف کردن
آن نیازها ما را یاری فرمایید تا مشکلات و کاستیها تا حدودی برطرف کنیم.
اگر نکته و توصیه و خواستهای دارید که بتوانیم آن رامنعکس کنیم، بفرمایید.
جعفر مقدم:
اولاً از شما دعوت میکنم که زمانی را جهت بازدید از این خطه اختصاص دهید و فضای
استانی ما را از نزدیک نظارهگر باشید. افتخاری است که در خدمت شما تلمذ جوییم.
در بحث آموزش در زمانی که مسئولیت خانه مطبوعات را عهدهدار بودم و با شرکت در دورهای که شما در تهران برای ما برگزار کردید، در
برگشت به استان و انتقال مفاهیم آموزشی و الفبای عهدهداری یک رسانه به دوستان در شهرستانها، متوجه علاقه دوستان به
داشتن رسانه شدم.
در زمینه دریافت مجوز، میزان هزینه کاغذ و زینک و پرورش خبرنگار و حداقل فضا و
نیروی انسانی و میزان اعطای خدمات دولت و تلاش در جذب حمایتها بهواسطه خود رسانه، آموزشهای مبسوطی داشتم که انتقال این مفاهیم جهت تقویت
رسانههای شهرستانی و
فضای محلی بسیار مفید بود، اگر در بحث تجاری آموزشها، این امکان برای مجموعه شما وجود داشته باشد که
هر سال گروهی از اساتید فعال رسانهای جهت آموزش دیدن در قالب یک پکیج آموزشی آنلاین با احتساب
هزینه و با موضوع ورود رسانههای محلی به فضای مجازی، کارکردهای رسانههای محلی در آن فضا به صورت
تخصصی، را در نظر بگیرید، مطمئنم رسانههای محلی علاقمند به استفاده از تجربیات دوستان موفق در این
زمینهها هستند از طرفی برای
مؤسسه نشرآوران هم برنامه و منبع اقتصادی خوبی ایجاد خواهد شد و از طرف دیگر رسانههای محلی از آموزشهای تخصصی روز در تایم متناسب
بهره خواهد برد.
دکتر علیآبادی:
ممنون از حضورتان. امیدوار هستیم شما فعالان محلی رسانهای که در آن منطقه ساکنید و با محیط و نکات بومی
آشنایید، بیشتر و بهتر به تبیین فضا بپردازید چرا که در کارهایی که قرار است انجام
دهیم و آنچه خواستهاید میتوانیم به هر شکلی بهتر جوابگو باشیم و مشکلات را مرتفع کنیم تا با همکاری
صمیمانه دوستان حوزه رسانه از آموزش و تسهیلات و امکانات بیشتر بهرهمند شوید.
خیلی متاسفم که در خدمت دوستان دیگر نبودیم بهخصوص خراسان شمالی و مشکلات رسانههای محلیاش که با مشکلات عدیدهای روبهرویند و علاقمند به واکاوی آنها بودیم که امکانپذیر نشد.
جناب مقدم باز از حضور شما متشکرم و امیدوارم به انعکاس مطالب عنوان شده به
نحو مطلوب و در حد امکان بپردازیم و دوستان را از خواستههایتان مطلع کنیم.